بی تاب!

عشق نویس !

بی تاب!

عشق نویس !

بی تاب!

هر وقت دلم بی تاب! کسی می شود .
عشق خواهد نوشت !
دست من نیست !
تمام !

پیام های کوتاه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۱۹ خرداد ۹۲، ۱۵:۴۵ - مخلص
    احسنت

شعری که مرا کشت

جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۳۶ ق.ظ

این بیت مرا کشته بخدا

تکان نخور قفسِ سینه ات تکان نخورد

نفسْ بلند کشیدن به تو نمی آید


وای مادرم

--------------------

 

شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید

و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید

 

خودت بگو که مگر چند سال داری تو؟

جوان شهر خمیدن به تو نمی آید

 

هزار بار نگفتم میا به دنبالم؟

میان به کوچه دویدن به تو نمی آید

 

فقط بلند نشو ، چون که زود می افتی

بدون بال ، پریدن ، به تو نمی آید

 

تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی

چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید

 

 چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد

چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید

 

تکان نخور قفسِ سینه ات تکان نخورد

نفسْ بلند کشیدن به تو نمی آید

 

بمان که دخترمان را خودت عروس کنی

به آرزو نرسیدن به تو نمی آید

 

چه با دو دست رئوفانه ات چه با یک دست

بباف پیرهنت را حسین منتظر است

 

علی اکبر لطیفیان

  • نوربخش شیخی

نظرات  (۱)

  • یا فاطمه الزهرا(س)
  • السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

    ارسال نظر

    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.